به دنبال علاقه ات برو قسمت سوم:
به دنبال علاقه ات برو قسمت سوم:
دنبال علاقه ات برو قسمت سوم که در این قسمت می خواهیم به شما گزینه هایی را معرفی کنیم:
4-بین یک سرگرمی ساده و یک علاقه مندی پرمنفعت تمایز قائل شوید:
در خلال این جست و جوگری ها،ممکن است فعالیتی را پیدا کنید یا ایده ای به ذهنتان برسد که کاملا به آن دلبسته شوید و احساس کنید که شغل مناسبتان را پیدا کرده اید.
حتی ممکن است تصور کنید این دقیقا همان کاری است که تصور کنید این دقیقا همان کاری است که برای آن ساخته شده اید.
اما اینجا باید کمی مکث کنید و این پرسش بسیار مهم و کلیدی را از خودتان بپرسید که:آیا این کارگرهی از مشکلات آدم ها باز می کند؟
آیا به درد مردم می خورد؟
آیا کسی حاضر است بابت آن پول بدهد؟
مردم(مخاطبان و مشتری ها)دقیقا چه سودی از این کار می برند؟
در حقیقت،آیا علاقه مندی شما قابلیت تبدیل شدن به یک حرفه درآمدزا را دارد؟
در این میان چه موانعی وجود دارد؟
آیا برای عبور از این موانع آماده هستید؟
برای اینکه از این موانع عبور کنید و از علاقه مندی تان درآمد کسب کنید،دقیقا چه قدم هایی را یاد بردارید؟
با چه نقشه راهی باید پیش بروید؟
قدم اول چیست؟
چه منابعی در اختیار دارید که می تواند کمکتان کند؟
مثلا ممکن است شما به نقاشی کردن علاقه مند باشید و به آن را به دیده یک سرگرمی نگاه کنید.
کاری که از انجام دادنش لذت می برید.
بعد از بررسی بازار و با هدف تبدیل کردن این سرگرمی به یک حرفه درآمدزا،متوجه می شوید که استعداد شما بین صاحبان کسب و کارها خواهان زیادی دارد و بسیاری از آن ها نیازمند طراحی محصولات یا تصویر سازی برای وب سایت یا مثلا صفحه اینستاگرام خود هستید.
حال برای اینکه سرگرمی تان را به خدمتی قابل ارائه تبدیل کنید،باید مهارت هایی مثل طراحی دییجتال و طراحی با نرم افزارهای تصورسازی یا حتی تدوین را بیاموزید و سپس مشتری های ایده آل و بازار هدفتان را پیدا کنید.
5-صداهای مزاحم را آرام کنید
قدم گذاشتن در مسیر علاقه مندی ها،کار سختی است.
به محض اینکه تصمیم می گیریم علایقمان را پی بگیریم،ترس ها و ابهام های درونی ما سر بر می آورند و خودشان را نشان می دهند.
حتی تصور اینکه بخواهیم وارد مسیری شویم که آینده آن نامعلوم است،تن خیلی ها را می لرزاند.
این امر طبیعی است و همه ما ترس های مختلفی داریم.
مثل ترس از شکست خوردن،ترس از دیده شدن،ترس از قضاوت شدن و عجیب تز از همه،((حتی ترس از موفقیت)).
در واقع،این ترس ها نداهایی در سرمان هستند(همان گفت و گوی درونی ما با خودمان) و اغلب،ما را از پا پیش گذاشتن و جلو رفتن باز می دارند.
اگر به این نداهای مخالف گوش کنید،هیچ وقت علاقه تان را نخواهید شناخت و هیچ وقت آن را در دنیای بیرون محقق نخواهید ساخت.
اما شما باید برعکس عمل کنید؛صداهای مزاحم درونی تان را بررسی کنید و به این موضوع توجه کنید که هرکدام یک از ترس هایمان ریشه دارند؛سپس،منشا ترس از شناسایی کنید و به خودتان اطمینان دهید که رفتن به دنبال علاقه مندی ها و خلق ارزش برای دیگران،شروع خیر است.
6-کنجکاو باشید و از ناشناخته ها استقبال کنید:
شهر الهام بخشی از ((ابن یمین))،از فیلسوفان ایرانی،خواندم که در یک از ابیات آن می گوید،
((باز کز آشیان برون نپرد
برشکاری کجا ظفر یابد)).
قدم برداشتن سمت ناشناخته ها،برای ما سخت است.
اما قاعده بازی این است که ما برای دستیابی به چیزی جدید،باید جرات کنیم و به نبرد با اژدها برویم.
با هر قدمی که در این مسیر پیش می روید،ظرفیت های بیشتری در شما آشکار می شود،رفته رفته ترستان کاهش می یابد و اطمینان و ثبات قدم بیشتری پیدا خواهید کرد.
کلید اجرا این است:(( روشی را که برای شما کار می کند،پیدا کنید)).
لزوما قرار نیست از راهی بروید که دیگران رفته اند و لزوما قرا نیست به همان شکلی موفق شوید که دیگران موفق شده اند.
((راه شما،مال شماست))؛ببینید چه چیزی شما انگیزه می دهد،چه چیزی شما را به وجد می آورد و این فکر کنید که حاضرید کدام ریسک را با تمام وجود بپذیرید؟
اگر بین چند گزینه دچار تردید شدید و نمی دانستید باید کدام را انتخاب کنید.
خودتان را در انتهای مسیر مجسم کنید و ببینید که کدام گزینه است که اگر آن را انتخاب کنید.
حسرت این را نخواهید خورد که:((ای کاش برای زندگی ام جور دیگری تصمیم می گرفتم)).
در نهایت باید بدانید که مسیر درست برای شما،همان مسیری است که اگر در انتهای آن مسیر،شکست هم بخورید،باز ته دلتان از اینکه پا در آن مسیر،شکست هم بخورید،باز ته دلتان از اینکه پا در آن مسیر گذاشته اید،خشنود و راضی هستید.
چون به آدمی تبدیل شده اید و ظرفیت هایی را در خودتان رشد داده اید که به خودتان خواهید گفت:((ارزشش را داشت)).
[post_grid id=”18944″]