021-22144470-71 98+ info@bilangozareshgar.ir

فراتر از شادی قسمت اول

فراتر از شادی قسمت اول

فراتر از شادی قسمت اول

فراتر از شادی قسمت اول، ما می خواهیم در چند قسمت بیان کنیم

انسان ها از دوران کهن در جست و جوی راز خوب زیستن بوده اند.

و یکی از کارهای فلاسفه باستان در نقش راهبران جامعه،این بود که این راز را کشف کرده؛

و در اختیار مردم قرار دهند.

تا انسان هایی بهتر و در نتیجه،جوامعی بهتر داشته باشند.

آن ها طی قرن ها متوجه شده بودند که ما انسان ها بدون اینکه دلیل زیستن خود را بدانیم یا مسیر مشخص و هدفی داشته باشیم،نمی توانیم راضی و شاد باشیم.

شاد بودن بدون رشد کردن،حس رضایت درونی و هدفمندی،معنایی ندارد.

برخی فلاسفه به جای شادی،((یودایمونیا))را به مردم معرفی کردند؛

دریچه ای جدید به زندگی بهتر که در آن علاوه بر رشد فردی،آرامش درونی و شکوفایی هم وجود دارد.

یودایمونیا از کجا می آید؟

یودایمونیا را معمولا معادل شادی و سعادت خوانده اند.

اما معنای واقعی آن بسیار فراتر و غنی تر از شادی است.

چون برای رسیدن به آن باید سخت تلاش کنیم تا انسان های بهتری شویم.

فارغ از اینکه چه کاری می کنیم،چه مشکلاتی داریم و یا در کجا زندگی می کنیم.

یودایمونیا به ما می گوید که بسیاری از با ارزش ترین چیز ها در زندگی ممکن است لزوما با شادی همراه نباشند؛

اما ارزش دنبال کردن را دارند تا در پایان زندگی به چیزی والاتر از شادی دست یافته و بتوانیم تغییری در دنیا ایجاد کنیم.

اگر ما در زندگی فقط به دنبال خوشی و لذت بوده و از ناخوشی ها گریزان باشیم.

به مرور اسیر خواسته های خویش شده و برای رسیدن به یک رضایت مقطعی،از هر هدف بلند مدتی دست می کشیم؛

و انضباط شخصی را فدای کسب لذت می کنیم.

اما اگر به دنبال یودایمونیا باشیم،مسیر خودشناسی و رشد فردی را انتخاب کرده و ناملایمات را برای هدفی والاتر تاب می آوریم.

در نتیجه،این کار انضباظ و استواری ما را افزایش می دهد و ما را در مواجهه با سختی ها مقاوم تر می سازد تا بتوانیم به شادی پایدار دست پیدا کنیم.

((دانش نامه بریتانیکا))،یودایمونیا را این طور تعریف می کند:((وضعیت شکوفایی یا بهزیستی انسان)).

بنابراین،کلمه ((شادی)) مترادف خوبی برای آن نمی تواند باشد.

این وضعیت در فلسفه یونان،برخلاف شادی،یک حالت ذهنی یا احساس لذت و رضایت نیست.

از نظر ((ارسطو))، یودایمونیا بالاترین حد خوبی در انسان بوده و تنها فضلیتی در جهان است که صرفا به خاطر خودش اهمیت دارد.

و وسیله ای برای رسیدن به هدف دیگری نیست و خودش هدف خودش محسوب می شود.

تفاوت یودایمونیا با شادی

ریشه کلمه شادی در زبان انگلیسی به معنای شانس و اقبال است و شاد یعنی خوش اقبال.

شاید شانس در تعیین شغل،مسیر زندگی یا حتی مشکلاتی که شما دارید،نقش داشته باشد و شما را شاد یا نا شاد کند؛

اما یودایمونیا تنها به یک شکل می تواند به دست آید:اینکه((بهترین انسانی شوید که می توانید باشید)).

شانس در این موضوع نقشی ندارد.

شادی یک موضوع کاملا ذهنی است؛

یعنی از فردی به فرد دیگر تغییر می کند؛

یکی ممکن است از کسب دانش لذت ببرد و شاد شود،

ولی دیگری با وقف زندگی خود در راه دین این حس را به دست آورد.

اما یودایمونیا عینی تر است.

چون استانداردهایی برای خوب زیستن انسان و زندگی بر اساس فضلیت هایی است که ارسطو به آن ها اشاره کرده و تعریف شان می پردازد.

به علاوه،شادی یک حس است که انسان می تواند در هر لحظه آن را خلق کرده یا از دست بدهد،

در حالی که یودایمونیا شکلی از بودن است،ساختن آن به تلاشی طولانی مدت نیاز دارد و در مقابل،زمان بیشتری پایدار می ماند.

شادی را می توان از دلخوشی های کوچک مثل یک غذای خوب یا حتی کارهای غیر اخلاقی به دست آورد،

اما یودایمونیا یعنی اینکه انسان بهتری باشید که با لذت بردن حاصل نمی شود.

بنابراین،می توان گفت شادی یک حس گذراست.

[یودایمونیا علاوه بر شادی،شامل فضلیت،اخلاق و داشتن معنا در زندگی می شود.

هدف غایی فلسفه هم این است که انسان های بهتری شویم.]

[post_grid id=”18884″]

دیدگاه ها (0)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *