تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت دوم

تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت دوم

تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت دوم

3-عمل گرایی هدفمند

 نویسنده در بخش های مختلف،چه مستقیم و چه غیر مستقیم،روی عمل گرایی تکیه می کند.

یعنی شروع و انجام کاری که براساس نبوغ و مشورت یا هر مقدمه دیگری،به آن باور دارید و روی آن هدف گذاری کرده اید.

این نگاه را می توان در شعار تبلیغاتی برند((Nike))نیز دید و آن شعار معروف ((Just do it)) را به یاد آورد.

مفهموم کلیدی ((فقط انجامش بده)) در محتوای جک کنفیلد نیز مشهود است.

4-ارتباط مؤثر با دیگران

جک کنفیلد حوزه ارتباط مؤثر را در پرسشگری از کسانی که می توانند فرد را راهنمایی کنند،دنبال می کند.

او اصرار فراوانی دارد که برای کسب اطلاعات سوال کنید.

حتی از کسانی که ممکن است روزی رقیبشان بشوید و آن ها هم همین حس را داشته باشند!

او همچنین توصیه می کند از کسانی مشورت بگیرید که مسیر موفقیت را در حیطه ای که به آن علاقه مند هستید،طی کرده اند.

(اصطلاحا در ادبیات کسب و کار به چنین افرادی ((منتور)) گفته می شود.

این الگو نیز برای تهیه یک محتوای مستقل جای کار بسیار زیادی دارد.

5-هم نشینی با آدم حسابی ها

این موضوع نیز می تواند جذاب باشد.

اثرات هم نشینی با آدم ها و تأثیر گرفتن از آن ها،همانی که بارها شنیده ایم:((کمال همنشین در من اثر کرد/وگرنه من همان خاکم که هستم)).

او حتی فراتر از ((هم نشینی)) را نگاه می کند.

و می گوید: ((خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید )).

نویسنده بار این مطلب را سنگین و پررنگ می کند که هشدار داده باشد.

تا بدانیم ساعات عمر را با چه افرادی سپری می کنیم.

6-عادت های جدید

موضوع عادت که کتاب ها و نویسندگان دیگری به اشکال مختلف به آن پرداخته اند نیز یکی از چارچوب های محتوای جک کنفیلد است.

ایجاد عادت های نو، پا فشاری روی آن ها و برنامه ریزی برای اینکه سالی چهار عادت جدید در خود ایجاد کنیم،در بیان ساده،اما در عمل کاری مشکل است.

ممکن است خیلی ها کتاب های عادت محور را خوانده باشند.

و شاید خیلی ها حرف های ((دارن هاردی)) در کتاب ((اثر مرکب))را امتحان کرده باشند.

و هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده باشند.

چون این محتوا با زوایای پنهانش هنوز جا برای کار بیشتری داشته باشد.

7-باور

باور به اینکه کاری که پیش گرفته اید و تخیلی که در سر دارید،شدنی است.

و باور به خود و توانایی های خود،موضوع دیگری است که نویسندگانی چون ((برایان تریسی)) نیز به آن پرداخته اند.

همان گونه که در ابتدا گفته شد،این کتاب بیشتر از آنکه یک سلسله اقدامات عملیاتی را ارائه کند،فضایی نگرشی را مطرح می کند.

او باور به خویشتن را مبتنی بر تفکر و نه صرفا یک تلقین مقطعی مطرح می کند.

و این موضوع را به مفاهیم معناگرایانه نیز تعمیم می دهد.

نویسنده موضوع باور را به مثال های متعدد و هیجانی گره زده است.

و با ارائه ی مثال های متعدد از خود و دیگران،تلاش کرده است.

مفهوم ((باور)) را ((باورپذیر)) کند.