021-22144470-71 98+ info@bilangozareshgar.ir

تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت اول

تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت اول

تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت اول

تحول در نگاه ((جک کنفیلد)) قسمت اول به چند قسمت تقسیم می شود که برای شما می خواهیم توضیح بدهیم.

((جک کنفیلد))و قوانین موفقیت

در میان مربیان و نویسندگان انگیزشی و موفقیت،((جک کنفیلد)) از کسانی است که تلاش کرده مطالب خود را با نمونه های عینی و مثال های عملی بیان کند.

او کتاب های متعددی را منتشر کرده.

که گفته می شود کتاب ((سوپ جوجه برای روح))او که به همراه نویسنده دیگری به نام ((مارک ویکتور هانسن))به رشته تحریر در آمده بیش از 500 میلیون نسخه فروش داشته است!

در این مقاله،به کتاب دیگر او،یعنی ((25 قانون حیاتی موفقیت))نگاهی انداخته ایم تا از منظر او محتوای انگیزشی و موفقیت را مورد بررسی قرار دهیم.

این کتاب،گرچه بر مبنای موفقیت نوشته شده است.

اما به دلیل نگرشی بودن قوانین مطرح شده در آن،می توان آن را درسطحی کلان تر وبا دید تحول گرایی نگاه کرد.

انجام برخی کارها و تبدیل آنها به یک روند ثابت،نیاز به رویکردهای تحول گرایانه دارند و نه صرفا اقدام عملیاتی.

در این نگاه،هفت موضوع کلان از مطالب جک کنفیلد اقتباس شده است.

این موارد، نه به عنوان منتخب یا خلاصه ای از کتاب و نه برای معرفی آن است.

بلکه نشان دهنده نوع نگاه و نگرشی است که بر محتوای این کتاب حاکم استو می توان از آن الگو گرفت.

لازم به توضیح است که هر یک ازاین موارد به طور مستقل جای کار،مطالعه بیشتر،سخنرانی و حتی مبنای تربیتی دارند.

حالا برویم سراغ بررسی یک محتوای مفید:

1-مسئولیت پذیری

شانس و احتمالات و اینکه هر انسانی ممکن است در موقعیتی قرار بگیرد که آن را انتخاب نکرده است.

موضوعیت خاص خودش را دارد و افرادی مانند ((رولف دوبلی)) روی این امر صحه گذاشته اند.

اما محتوای ارائه شده توسط جک کنفیلد،روی ستون مسئولیت پذیری استوار است.

او هر فرد را مسئول دستاوردها،سلامت جسمانی،روابط خود با دیگران،ورشکستگی و سایر امور می داند.

این مقوله تلنگر جدی و امری نگرشی در ساختار سازی ذهنی است.

تا جایی که خیلی صریح،خراب کاری ها و کاستی ها را به مخاطبش نسبت می دهد.

و از خوانندگان کتابش می خواهد که هر چه زود تر اشتباهات خود را جبران کرده و خراب کاری هایشان را جمع و جور کنند.

2-درون زایی و نبوغ فردی و رضایت درونی

کنفیلد،نگاه ویژه ای به نبوغ ذاتی دارند.

انجام دادن کاری که برای انسان زیاد سخت نیست،لذت بخش است.

ارزش دارد و حتی فرد حاضر است مجانی انجامش بدهد!

البته به شرطی که فرد،سختی های جانبی را بپذیرد و روی آن انرژی گذاشته  و سرمایه گذاری جدی کند.

با چنین نگرشی،کافی است هر فردی،آن استعداد ویژه خود را پرورش و توسعه دهد تا به نشاط آمیخته با ثروت برسد.

شاید بتوان گفت کسی که قریحه نقاشی خوبی دارد،نباید خودش را به حقوق ماهانه برای کار در بخش بازرگانی یک شرکت محدود کند.

و همیشه با دیدن موفقیت دوستانش در نقاشی،غبطه بخورد!

یا کسی که خوب شعر می گوید،نباید دنبال فروش روسری باشد و چندی یکبار،حفظیات و اشعار خود را برای دیگران بخواند و افسوس بخورد و بگوید((من باید شاعر می شدم،نه روسری فروش))!

برداشت ما از مطالب نویسنده این است که اگر آن نقاش یا شاعر بالقوه،روی آن نبوغ ذاتی اش سرمایه گذاری کرده و بر مشکلات غلبه کند.

می تواند از همان راهی که برایش لذت بخش و ارزشمند است،به پول،موفقیت وشادی درونی دست یابد.

 

[post_grid id=”18921″]

دیدگاه ها (0)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *