نقش حسابرسان در بحران مالی قسمت سوم

نقش حسابرسان در بحران مالی قسمت سوم

نقش حسابرسان در بحران مالی قسمت سوم ما در این قسمت به ادامه مطالب قسمت های قبل می پردازیم.

ادامه استقلال حسابرسان در بحران مالی

در حال حاضر،لازم است که حسابرسان روش ها و شیوه هایی را فرا بگیرند که متناسب با تغییرات در نظام  سرمایه داری است تابه گونه ای بدنامی های اخیر را جبران کنند.

در بحران های اخیر مؤسسات حسابرسی به دلیل اهمیت اظهار نظر آن ها برای مؤسسات و سازمان های دولتی،حق الزحمه های زیادی دریافت کردند (هیأت عملکردهای حسابرسی،2004)

با توجه به مباحث موجود،دو موضوع اساسی و مهم مطرح می گردد،

اولین و قدیمی ترین موضوع مطرح شده در مورد سایر خدمات مؤسسات حسابرسی به بانک ها و شرکت ها و تأثیر آن بر خودکفایی و استقلال کار حسابرسی است.

از موارد بدنامی مؤسسات حسابرسی،انجام مشاوره های مالی برای مشتریان خود بوده است.

اما در تحقیقی که توسط هیأت عملکردهای حسابرسی انجام گرفت،مشخص شد مغایرت های موجود در سود تحت تأثیر خدمات غیر حسابرسی قرار نداشته است که بر اساس نظر برخی از پژوهشگران،هیأت عملکردهای حسابرسی تحت تأثیر مؤسسات حسابرسی قرار گرفته است.

در چنین حالتی که بخش عمده ای از نظارت و کنترل توسط گروه هایی انجام می شود که خود توجیه کننده و مشاور طرح های اقتصادی هستند خلاف قوانین نظارتی است.

و در این حالت نیاز به اصلاح قوانین حسابرسی وجود دارد.

موضوع دوم در ارتباط با مدل کلی حسابرسی و حق الزحمه حسابرسان است.

مؤسسات حسابرسی،شرکت های سرمایه داری هستند که وابسته به شرکت ها برای کسب درآمد می باشند.

تأثیر نوع اظهار نظر حسابرسان بر حق الزحمه آن ها باعث تحت تأثیر قرار گرفتن استقلال حسابرسان می شود و این قابلیت را دارد که حسابرسان را نسبت به اعمال متقلبانه شرکت ها ساکت کند (هیأت عملکردهای حسابرسی،2007)

مدل مطرح شده در مورد حسابرسی،مدل خصوصی سازی حسابرسی است که در این مدل،یک گروه سرمایه دار(حسابرسان) بر گروه دیگر سرمایه دار(مدیران شرکت ها) نظارت می کنند.

از عیب های این مدل به وجود آوردن اکثریت قانونی مستقل به عنوان حسابرسان در جامعه است(هسلتین،1987).

بحران مالی اخیر،فرصتی را ایجاد کرد تا به زنجیره های رفتار سازمانی برای حسابرسی توجه شود در این مدل نیازی نیست که شرکت ها حسابداری مستقیما درگیر حسابرسی شوند بلکه حسابرسی بانک ها و شرکت ها توسط بازرسان قانونی داخلی انجام شود.

در این مدل،دانش حسابرسان داخلی نسبت به فعالیت های شرکت یا بانک افزایش می یابد.

و گزارش های حسابرسی علنا شاهد آشکار حسابرسی می باشند اگرچه تا حدودی فرآیندها و ارزش های سازمان،وابسته به محصول حسابرسی است .

چنین فرآیندهایی مدیریت کارکنان،انگیزه های اقتصادی و بینش مشتریان،مردم و حسابرسان را افزایش می دهد.

در سال های اخیر طرح ها و روش های حسابرسی تا حدود زیادی مورد انتقاد گرفته است.

و این فرصت مناسبی را برای تحقیقات بیشتر از طریق بررسی و تحقیق پرونده های دادخواهی علیه حسابرسان ایجاد کرده است.

اکنون نظام سرمایه داری سؤالات زیادی درباره ی مبنای دانش حسابرسی مطرح کرده است.

آن ها اعتقاد دارند حسابرسان بیش از یک قرن است که روش های ثابت و سنتی را به کار گرفته اند که در آن چیز های مشهود محاسبه،اندازه گیری و درستی و صحت آن ها از طریق مدارکی چون فاکتورها،سندها و… آزمون می شود.

در صورتی که اکنون سندهای پیچیده وابسته به وقایع آینده،این روش را تأثیر قرار داده است(سیکا،2008c).

نتیجه گیری و پیشنهادات

بحران مالی اخیر،سؤالات متعددی را درباره نقش و ارزش حسابرسی مستقل مطرح کرده است.

با توجه به موضوعات مطرح شده،اکنون چندان اظهارنظر مقبول حسابرسان در جامعه مورد پذیرش نیست و سوءظن هایی مثل اینکه حسابرسان صلاحیت کافی برای بررسی رویدادهای مالی را ندارند و یا حسابرسان از استقلال کافی برخوردار نیستند مطرح است.

اکنون زمان این فرا رسیده است که استانداردهای حسابرسی نیز همگان با پیشرفت های نظام سرمایه داری ترقی کرده.

و بتواند پاسخ گوی نیازهای موجود باشد تا در بحران های مالی که امکان دارد در آینده رخ دهد به این صورت تحت فشار قرار نگیرند.