ایجاد فرهنگ درست در حسابرسی
ایجاد فرهنگ درست در حسابرسی
فرهنگ درست در حسابرسی.فرهنگ، همان شیوه کسب و کار شرکت است.
فرهنگ مشخص میکند که چه رفتاری در سازمان قابل پذیرش است و چه چیزی قابل تحمل نخواهد بود.
برای یک موسسه حسابرسی که مفاهیم این کتاب را بکار میگیرد فرهنگ اهمیتی شگرف دارد.
برای موفقیت:
موسسه حسابرسی باید فرهنگی ایجاد کند .
که افراد حرفه ای را تشویق و ملزم کند که همواره برای یافتن راه های بهتر اجرای حسابرسی جستجو کنند.
در چنین جوی ، حسابرسان همیشه به دنبال راه های بهبود هستند ، وضع موجود را مورد پرسش و تردید قرار میدهند .
و برای برداشتن موانع تلاش می کنند عبارت هایی مانند « این همان کاری است که ما همیشه انجام میدهیم»
با چهره های تحقیر کننده روبرو میشوند. « همانند سال قبل» ناپسند شمرده میشود اندیشه های نو و خلاقیت نه تنها تشویق،بلکه اجباری هم میشود.
به عبارتی دیگر، موسسه های حسابرسی با فرهنگ درست ،متفکر میسازند نه ربات .
بله ، ممکن است شما بگویید « فرهنگ ما این طور نیست ، حسابرسان ما علاقه به پیروی از کاربرگ های سال قبل دارند. من هرگز از افرادی که برایم کار میکنند، نظریه جدیدی نشنیده ام، اگر ربات ها را از کار عزل کنیم ،افراد زیادی برای ما باقی نخواهند ماند»
به یاد داشته باشید که ربات ها میتوانند متفکر شوند.
اما برای این مقصود، تغییر فرهنگ باید پیوسته باشد.
این امر یکی از مهمترین مسئولیت های رهبران موسسه حسابرسی است.
هر چند که آنها اغلب این را تشخیص نمی دهند.
اگر فرهنگ موسسه ای همانند آن نباشد.که گفتیم مدیریت در هدایت حرفه حسابرسی ضعیف عمل می کند.
متاسفانه،همیشه تغییر فرهنگ موسسه ساده نیست و در یک آن هم پدید نمی آید.
ساده لوحانه است که فکر کنیم برای مثال مدیر میتواند دستوری رسمی برای تغییر فوری فرهنگ صادر کند.
یادداشت زیر را بررسی کنید:
مثال:
به کلیه کارکنان حسابرسی
از هربرت جنکینز، مدیر حسابداری و حسابرسی
:موضوع
اتکای زیاد گروههای حسابرسی ما به کاربرگ های سال قبل ، به هنگام برنامه ریزی حسابرسی ها ،توجه مرا جلب کرده است.
بیدرنگ به همه کارکنان دستور داده میشود که خلاق شوند.
و رویکردهای حسابرسی موثرتر و کاراتری را طراحی کنند .
اگر سئوالی داشتید مستقیما با من تماس بگیرید. متشکرم.
بله این یادداشت خنده دار است اما با تدبیری که توسط بیشتر موسسه های حسابرسی به کار می رود،
تفاوت زیادی ندارد به نظر میرسد که مدیریت فکر میکند اگر موسسه فرم های جدیدی بخرد یا خط مشی های جدیدی صادر کند تغییر عمده ای به وجود خواهد آمد.
معمولا رهبران موسسه ها بر این باورند که تشویق های ادواری نمایشی کافی است.
برای مثال، آنها در جلسه ای با حضور کارکنان به آنها می آموزند که ” کارایی را بهبود ببخشید ” یا “شیوه های بهتر و سریع تری را برای انجام کار بیابید”.
چه حدس میزنید؟ هیچ چیز تغییر زیادی نمی کند. اینها گونه های دیگری از یادداشت هربرت جنکینز است.
تغییر فرهنگی موضوع گسترده ای است اما با اجرای سه مرحله زیر،ممکن است پیشرفت
عمدهای حاصل شود:
1.اطمینان از پاسخگویی
2.تدوین اهداف و اندازه گیری نتایج
3.ایجاد آگاهی