حسابرسی داخلی اثر بخش کدام است؟
حسابرسی داخلی اثر بخش کدام است؟
حسابرسی داخلی اثر بخش ، حسابرسی داخلی باید در چارچوب استانداردها و عرف حرفه ای اجرا شود .تا اثر بخش باشد.
اصول لازم برای اثر بخش بودن حسابرسی داخلی را رهنمود حسابرسی داخلی ، مشخص کرده است.
سایر انجمنهای حرفه ای نیز رهنمودهای مشابه ای را منتشر کرده اند؛ برای مثال،انجمن حسابرسان داخلی (Institute of Internal Auditors – IIA)
متن کامل رهنمود حسابرسی داخلی در پیوست شماره ۱ می آید با این وجود، اصول کلی و اساسی آن به شرح زیر است.
برای اینکه حسابرسی بهتر بشناسید این مقاله را مطالعه کنید
استقلال
حسابرس داخلی باید به نسبت جایگاه سازمانی خود استقلال داشته و از لحاظ شخصی، بیطرف باشد.
تا بتواند وظایف و مسئولیتهای خود را به درستی انجام دهد.
کارکنان و آموزش
واحد حسابرسی داخلی باید به تناسب مسئولیتها و هدفهای آن، کارکنانی به تعداد کافی با تحصیلات مناسب ، و تجربه کافی داشته باشد.
حسابرس داخلی باید برای انجام دادن کلیه مسئولیتهای خود آموزشهای لازم را فرا گیرد.
روابط کاری
حسابرس داخلی باید با مدیریت، حسابرسان مستقل، سایر مقامات ذیصلاح و نیز با کمیته موسسه حسابرسی روابط صمیمانه کاری و تفاهم متقابل داشته باشد.
مراقبت حرفه ای
حسابرس داخلی در انجام دادن مسئولیتهای خود باید مراقبتهای حرفه ای را اعمال کند.
برنامه ریزی کنترل و مستند کردنحسابرس داخلی باید عملیات خود را به گونه ای مناسب برنامه ریزی، کنترل و مستند کند.
ارزیابی سیستم کنترل داخلی
حسابرس داخلی باید سیستم کنترل داخلی سازمان را شناسایی و ارزیابی کند .
تا بتواند درباره کفایت و اثر بخشی آن گزارش ارائه دهد.
شواهد حسابرسی
حسابرس داخلی باید شواهد کافی ، مربوط و قابل اعتماد را گردآوری کند .
تا مبنایی منطقی برای نتیجه گیری و ارائه پیشنهادهای خود در اختیار داشته باشد.
کاهش ریسک:
با شناسایی و رفع نقاط ضعف، حسابرسی داخلی به کاهش ریسکهای مرتبط با عملکرد سازمان کمک میکند.
بدون شک! کاهش ریسک یک مفهوم گسترده و حیاتی است که در محیط کسب و کار، به معنای کاهش احتمال وقوع رخدادهای ناخواسته یا مخرب و همچنین کاهش اثرات مالی، عملیاتی یا سایر اثرات منفی آنها است. در اینجا چندین جنبه از کاهش ریسک را بررسی میکنیم:
- کاهش احتمال وقوع ریسک: این شامل اقداماتی میشود که باعث کاهش احتمال وقوع رویدادهای مخرب میشود، مانند استفاده از کنترلها، ارزیابی ریسک و اجرای سیاستها و فرآیندهای مناسب.
- کاهش تأثیرات مخرب: حتی اگر ریسکی اتفاق بیفتد، اقداماتی میتواند انجام شود تا اثرات آن را کاهش دهد. به عنوان مثال، ایجاد طرح برای مدیریت بحران یا بیمهگذاری برای پوشش هزینههای ناشی از ریسکها.
- افزایش تسهیلات مالی: کاهش ریسک میتواند اطمینان بیشتری به سرمایهگذاران و بانکها ارائه دهد و به سازمانها امکان دهد تا منابع مالی بیشتری را به دست آورند و با شرایط بهتری اقتصادی مواجه شوند.
- افزایش اعتماد عمومی: سازمانهایی که ریسکهای خود را بهبود میبخشند و مدیریت مؤثری بر روی آنها دارند، به عنوان سازمانهای قابل اعتماد و پایدار شناخته میشوند، که این بازاریابی مثبت و افزایش اعتماد مشتریان و سهامداران را ایجاد میکند.
کاهش ریسک میتواند به طور مستقیم به توسعه و رشد سازمان کمک کند، زیرا باعث افزایش قابلیت اطمینان، پایداری و کارآیی سازمان میشود.
گزارشگری و پیگیری
حسابرس داخلی باید ترتیبی اتخاذ کند که یافته ها نتیجه گیری ها و پیشنهادهای مربوط به هر کار حسابرسی داخلی بموقع در اختیار سطوح مناسب مدیریت قرار گیرد .
و تا دریافت پاسخ لازم ،همواره پیگیر آن باشد .
حسابرس داخلی باید مطمئن شود که مدیریت سازمان درباره پیشنهادهای اصلاحی او تصمیم گیری کرده است. تا بتواند اقدامات به عمل آمده را کنترل کند.
این رهنمود در معرفی بهترین روش عرف متداول برای کلیه موسسات عمومی و خصوصی، از شرکتهای بزرگ پذیرفته شده در بورس تا کوچکترین موسسه عمومی، بسیار حایز اهمیت است.
در تدوین این رهنمود ، بیانیه روشهای حسابرسی داخلی ـ بخش عمومی منتشر شده توسط انجمن حسابداران خبره دولتی و مالی انگلستان نیز مورد توجه قرار گرفته است.
که خود نشان میدهد درباره دیدگاه بخش عمومی تا چه حد مربوط و مناسب اندیشه شده است.
افزایش کارآیی و کارایی:
افزایش کارآیی و کارایی یک هدف اساسی در مدیریت و بهرهوری سازمانهاست. این مفاهیم بهبود عملکرد و استفاده بهینه از منابع و فرآیندها را توصیف میکنند. در زیر به توضیح کامل این مفاهیم میپردازیم:
- کارآیی (Efficiency):
- کارآیی به ارتباط میان میزان منابع مصرفی (مانند زمان، نیروی کار، و مواد) و میزان خروجی یا نتیجه تولید شده اشاره دارد.
- بهبود کارآیی به معنای افزایش خروجی بدون افزایش مصرف منابع است. به عبارت دیگر، این بدان معناست که سازمان با استفاده بهینه از منابع، میتواند مقدار بیشتری از محصولات یا خدمات را تولید کند.
- بهعنوان مثال، کاهش زمان لازم برای تکمیل یک فرآیند تولید، کاهش هدررفت منابع، و بهینهسازی فرآیندها میتواند بهبود کارآیی را فراهم کند.
- کارایی (Effectiveness):
- کارایی به میزانی که سازمان به دستاوردهای مطلوب و اهداف مشخص خود برسد، اشاره دارد.
- این مفهوم مرتبط با انجام کارهای درست و انتخابی صحیح است. یعنی انجام کارهایی که به واقعیت نیاز دارند و به دستیابی به اهداف سازمانی کمک میکنند.
- بهعنوان مثال، یک سازمان ممکن است در تولید محصولات بسیار کارآیی داشته باشد (با کمترین مصرف منابع)، اما اگر این محصولات از نظر کیفیت یا ارزش برای مشتریان مناسب نباشند، این بهبود کارآیی ناکارآیی خواهد بود.
بهبود کارآیی و کارایی به سازمانها کمک میکند تا منابع خود را بهینه کنند، عملکرد خود را بهبود بخشند، رقابتپذیرتر شوند و در نتیجه، به دستاوردهای مطلوب و اهداف خود برسند.
آیا فرآیندها و سیستمهای کنترل داخلی سازمان به طور کامل و بهینه اجرا میشوند؟
پاسخ به این سوال بستگی به شرایط خاص هر سازمان دارد و نیازمند بررسی دقیق و تحلیلی از فرآیندها و سیستمهای کنترل داخلی مربوطه است. اما برای ارزیابی اینکه آیا فرآیندها و سیستمهای کنترل داخلی سازمان به طور کامل و بهینه اجرا میشوند یا خیر، این نکات زیر ممکن است مفید باشند:
- بررسی دقیق فرآیندها و کنترلها: برای اطمینان از اجرای بهینه فرآیندها و کنترلها، باید این فرآیندها و کنترلها به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرند.
- ارزیابی عملکرد و نتایج: ارزیابی عملکرد فرآیندها و کنترلها به منظور اطمینان از اینکه آنها به صورت موثری اجرا میشوند و مورد پیگیری هستند، ضروری است.
- بررسی تطابق با استانداردها و قوانین مربوطه: باید اطمینان حاصل شود که فرآیندها و کنترلها با استانداردها، قوانین و مقررات مربوطه سازگار هستند و به درستی اجرا میشوند.
- شناسایی نقاط ضعف و بهبودهای ممکن: در صورتی که نقاط ضعف یا مشکلاتی شناسایی شود، باید اقدامات مناسبی برای بهبود فرآیندها و کنترلها انجام شود.
- مشارکت و پایبندی کارکنان: اطمینان از اینکه کارکنان به دستورالعملها و رهنمودهای داخلی پایبند هستند و فرآیندها و کنترلها به درستی اجرا میشوند، حائز اهمیت است.
آیا فرآیندهای کسب و کار به صورت موثر و کارآمدی طراحی و اجرا میشوند؟
برای اطمینان از اینکه فرآیندهای کسب و کار به صورت موثر و کارآمدی طراحی و اجرا میشوند، ارزیابیهای مختلفی انجام میشود. این ارزیابیها شامل بررسیهایی در زمینههای مختلف است که به تضمین بهینه بودن و عملکرد خوب فرآیندهای کسب و کار کمک میکنند. بهطور کلی، برخی از علائمی که نشان میدهند که فرآیندهای کسب و کار به صورت موثر و کارآمدی طراحی و اجرا میشوند عبارتند از:
- دستاوردهای مطلوب: اگر فرآیندهای کسب و کار به درستی طراحی و اجرا شده باشند، باید به دستاوردهای مطلوب و اهداف سازمانی رسیده باشند.
- بهبود مداوم: فرآیندهای کسب و کار باید مورد ارزیابی و بهبود مداوم قرار بگیرند. اگر فرآیندها به صورت مداوم بهبود یابند، این نشاندهنده کارآمدی و موثری آنها است.
- استفاده از منابع بهینه: فرآیندهای کسب و کار باید به گونهای طراحی شوند که از منابع (زمان، نیروی کار، مواد، و …) بهینه استفاده شود و هدررفت کاهش یابد.
- پاسخگویی سریع: فرآیندهای کسب و کار باید قابلیت پاسخگویی سریع به نیازها و تغییرات محیطی را داشته باشند.
- کاهش خطاها و زمان اجرا: فرآیندهای کسب و کار باید به گونهای طراحی شوند که احتمال وقوع خطاها کاهش یابد و زمان اجرای آنها کاهش یابد.
- شناخته شدن و قابلیت اندازهگیری: فرآیندهای کسب و کار باید به طور کامل شناخته شده و قابلیت اندازهگیری عملکرد آنها داشته باشد تا بتوان اثربخشی آنها را ارزیابی کرد.
آیا سازمان دارای یک سیاست و فرآیند مناسب برای مدیریت دادهها و حریم خصوصی است؟