021-22144470-71 98+ info@bilangozareshgar.ir

حسابرسی با کیفیت قسمت دوم

حسابرسی با کیفیت قسمت دوم

حسابرسی با کیفیت قسمت دوم

حسابرسی با کیفیت قسمت دوم،در این قسمت به ادامه مطالب قسمت های قبل می پردازیم.

تقاضا برای حسابرسی با کیفیت،ادامه:

از آنجایی که بحث قیمت گذاری سهام شرکت مطرح است،حسابرسی،راهی برای مشخص کردن اعتبار اطلاعات صورت های مالی است.

فرضیه های متعددی در این باره وجود دارد که چگونه شهرت حسابرس (ادراک سهامداران از کار حسابرسی)،می تواند.

به عنوان نشانه ای برای کیفیت اطلاعات به کار رود.

پژوهش های انجام شده مطرح می کند که حسابرسی با کیفیت بالاتر،دقت اطلاعات تهیه شده را بهبود می بخشد.

و به استفاده کنندگان به خصوص سرمایه گذاران،فرصت می دهد با اعتماد بیشتری وضعیت مالی و نتایج عملکرد شرکت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

(علوی طبری و همکاران،1388).

شرکت ها بر اساس نظریه تقاضا،با روی آوردن به حسابرسان معروف تر،می کوشند نشان دهند که کیفیت اطلاعات صورت های مالی آن ها،مطلوب تر است.

نیاز به حل تناقضات کنندگی نیز،محر دیگری برای تقاضای حسابرسی با کیفیت است.

نظریه کنندگی مربوط به زمانی است که یک نفر مسئولیت تصمیم گیری در خصوص توزیع منابع مالی

و اقتصادی یا انجام خدماتی را طی قرارداد مشخصی به شخص دیگری واگذار می کند.

شخص اول را در اصطلاح مالک(کار گمار)،و شخص دوم را اصطلاحاً کننده (کارگزار)،می نامند.

رابطه بین سهامدار و مدیر،مدیر عامل و مدیران،دایره های مختلف سازمان،شخص حقیقی یا حقوقی با وکیل قانونی،نمونه هایی از نظریه کنندگی است.

مسئله اصلی در نظریه کنندگی،وجود تضاد منافع بین مدیران و سهامداران است.

سهامدار به دنبال رسیدن به بالاترین مرحله ارزش سرمایه گذاری است.

در حالی که مدیر در وهله ی اول به دنبال افزایش ثروت خود است.

بنابراین این احتمال وجود دارد که مدیر،در راستای منافع سهامدار عمل نکند.

بر این اساس،صاحب سرمایه و کننده،به این نتیجه می رسند که به نفع هر دو طرف است که اغتشاش ذهنی کاهش یابد.

لذا ترتیباتی را دنبال می کنند که منافع شخصی آنان را هم راستا سازد.

یکی از این ترتیبات،حسابرسی مستقل است که ابزار نظارتی برای بهبود اطلاعات درباره وضعیت و عملکرد مالی شرکت و افزایش تقارن اطلاعات است.

هرچه تناقض کنندگی بین مدیران و صاحبان سرمایه بیشتر باشد،هزینه کنندگی بیشتر است.

و نیاز به حسابرسی مستقل با کیفیت بالا افزون تر خواهد بود(پیچا،2005).

والاس(1998)،تقاضا برای حسابرسی با کیفیت بالا را چارچوب نظریه علامت دهی،

اگر خریداران اوراق بهادار نتوانند میان اوراق بهادار با کیفیت و بی کیفیت تفاوت قائل شوند.

قیمت بازار اوراق بهادار به گونه ای تعدیل می شود تا متوسط کیفیت مورد انتظار اوراق بهادار آماده برای فروش را منعکس سازد.

پیامد چنین اقدامی،خروج اوراق بهادار باکیفیت از بازار است.

در واقع چنان چه مدیران بر کیفیت نسبی اوراق بهادار خودآگاه باشند،

آنان انگیزه لازم را برای انتقال پیام و علامت مشخص از طریق حسابرسی صورت های مالی با کیفیت بالا خواهند داشت.

این پیام انعکاس دهنده فراتر بودن کیفیت اوراق بهادار آنان از متوسط کیفیت  مورد انتظار بازار است.

[post_grid id=”18902″]

دیدگاه ها (0)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *